خاطرات به جا مانده

خاطره ی کنکور سال90

شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۸، ۰۷:۰۶ ب.ظ

راستش نمی دونم چجوری شروع کنم

این خاطره مال 8سال قبله

من 19سالم بود و رشته ی دبیرستانمم علوم تجربی بود خلاصه برای کنکور زیاد خوب نخونده بودم البته یکمم میتونم بندازم گردن کمبود امکانات آها یادم رفت بگم من ساکن روستا بودم و شرایط درسخوندمم شاید با خیلی از شماها فرق می کرد.برای دبیرستان باید میرفتیم شهر

البته بازم به لطف امکاناتی که برامون گذاشته بودن میتونستیم تو خوابگاه شبانه روزی بمونیم خلاصه بگذریم..

من برای کنکور دادن یه کوچولو سختی کشیدم چون محل آزمون یه شهر دیگه بود باید یه روز قبلتر میرفتم تا صبح ساعت 8 از آزمون جا نمونم خلاصه با آبجیم راهی شدیم به امید اینکه مثل سالای قبل که برای کنکوریها خوابگاه در نظر میگرفتن، تو خوابگاه بمونیم

خلاصه ما رفتیمو رسیدیم به به اون دانشگاه که محل برگزاری آزمون بود

بعد پرس وجو فهمیدیم ای واای دیگه خوابگاهی مثل سالای قبل وجود نداره..sad

خلاصه چون روز قبلش آزمون گروه ریاضی بود بهمون گفتن بیرون منتظر بمونین تا آزمون تموم بشه و ما 4ساعت اگر اشتباه نکنم موندیم زیر نور آفتاب

بعدش اجازه دادن بریم داخل نمازخونه منتظر باشیم تا ریس دانشگاه برامون یه کاری بکنه

خلاصه ریس دانشگاه که جاداره ازشون خیلی تشکر کنم لطف کردن و اجازه دادن بمونیم توهمون محل آزمون و درو هم از بیرون قفل کردن

خلاصه دوستان به نظرتون شب قبل آزمون چجوری بهم گذشت؟؟

 

  • آنیل ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی