خاطره ی کنکور سال90
راستش نمی دونم چجوری شروع کنم
این خاطره مال 8سال قبله
من 19سالم بود و رشته ی دبیرستانمم علوم تجربی بود خلاصه برای کنکور زیاد خوب نخونده بودم البته یکمم میتونم بندازم گردن کمبود امکانات آها یادم رفت بگم من ساکن روستا بودم و شرایط درسخوندمم شاید با خیلی از شماها فرق می کرد.برای دبیرستان باید میرفتیم شهر
البته بازم به لطف امکاناتی که برامون گذاشته بودن میتونستیم تو خوابگاه شبانه روزی بمونیم خلاصه بگذریم..
من برای کنکور دادن یه کوچولو سختی کشیدم چون محل آزمون یه شهر دیگه بود باید یه روز قبلتر میرفتم تا صبح ساعت 8 از آزمون جا نمونم خلاصه با آبجیم راهی شدیم به امید اینکه مثل سالای قبل که برای کنکوریها خوابگاه در نظر میگرفتن، تو خوابگاه بمونیم
خلاصه ما رفتیمو رسیدیم به به اون دانشگاه که محل برگزاری آزمون بود
بعد پرس وجو فهمیدیم ای واای دیگه خوابگاهی مثل سالای قبل وجود نداره..
خلاصه چون روز قبلش آزمون گروه ریاضی بود بهمون گفتن بیرون منتظر بمونین تا آزمون تموم بشه و ما 4ساعت اگر اشتباه نکنم موندیم زیر نور آفتاب
بعدش اجازه دادن بریم داخل نمازخونه منتظر باشیم تا ریس دانشگاه برامون یه کاری بکنه
خلاصه ریس دانشگاه که جاداره ازشون خیلی تشکر کنم لطف کردن و اجازه دادن بمونیم توهمون محل آزمون و درو هم از بیرون قفل کردن
خلاصه دوستان به نظرتون شب قبل آزمون چجوری بهم گذشت؟؟
- ۹۸/۰۶/۳۰